بر چهرهی زندگانی من
که بر آن
هر شیار
از اندوهی جانکاه حکایتی میکند،
آیدا
لبخند آمرزشیست ...
نخست
دیرزمانی در او نگریستم
چندان که چون نظر از وی بازگرفتم
در پیرامون من
همه چیزی
به هیأت او درآمده بود
آنگاه دانستم
که مرا دیگر
از اوگریز نیست ...
(23 بهمن 86)
که بر آن
هر شیار
از اندوهی جانکاه حکایتی میکند،
آیدا
لبخند آمرزشیست ...
نخست
دیرزمانی در او نگریستم
چندان که چون نظر از وی بازگرفتم
در پیرامون من
همه چیزی
به هیأت او درآمده بود
آنگاه دانستم
که مرا دیگر
از اوگریز نیست ...
(23 بهمن 86)
|